یگانهیگانه، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

یگانه و ... زندگی ما

گفتار شازده خانم 3

  عزیز دلم امروز درست یک ماهه عادت با شیر خوابیدن روز وشبهات رو ترک کردی. اخه خیلی وابسته به شیرت بودی.مخصوصا اینکه قبل از خواب باید شیر میخوردی ولی خدارو شکر زیاد اذیتم نکردی و خودت دیگه اسمشو نمی اوردی دخترکم این مرحله از رشد و بزرگ شدنت رو بهت تبریک میگم            هر کلمه ای که بتونی تکرار میکنی .انقدر زیاده که من فقط این چندتارو یادمه   اوت.......افتادن چیزی دبه...... چپه شدن باسی..........بازی دمینی............سیب زمینی پتی..........پرتقال هاهو.........کاهو دیب........سیب بست.......بستنی بودوم............بادوم داداعو............کاکايو باهم.... با هم بریم ...
18 اسفند 1392

گفتار شازده خانم 2

کلماتی که تا 23 آذر یعنی تا 19 ماهگی یاد گرفتی   هن...... قند هایی .............. چایی هده .............هسته ییش .....شیش دوتا........... دو تا باپا........با پا برم روی چیزی دی ..... تو دلت بشینم او(  ooaa)   .... اردک آوو ........ اهو و کاهو هدوو ......... فندق .پسته . گردو و کلا آجیل اوووه .......... اصطلاحی که معنی خیلی زیاد میده هخ(hokh) ........ سرسره بازی هخ (hakh) ..... خیار هیی (haaiii)..... هویج نایی .......نانایی دوش ..... روی دوشت سوار بشم میش ......... موش ما ....  مار مو.....   مو . موز نونو .... اردک نوک میزنه نیش .... مار نیش میزنه  هط ...
23 دی 1392

۱۸ ماهگی دخترم

عزیز دل مامان و بابا 18 ماهه شد .... و بالاخره روز واکسنت که خیلی نگرانش بودم رسید ولی به  خاطر تعطیلات تاسوعا و عاشورا روز شنبه 25 آبان  به همراه بابا رفتیم  واکسنتو زدیم. یکی به دست راست یکی به پای راست و دو قطره فلج وقتی اومدیم خونه سرحال بودی و بازی میکردی و راه میرفتی. ساعت 12 خوابیدی و ساعت 2 از درد پا بیدار شدی و گریه......... خیلی درد داشتی و بیتابی میکردی عزیز مامان .. مامان بمیره و درد کشیدنتو نبینه                                   &nb...
28 آبان 1392

گفتار شازده خانم1

عزیز دل مامان هر چی بزرگتر میشی کلمات بیشتری رو یاد میگیری و منظورتو به اطرفیان میرسونی واسه همین به فکرم رسید این کلمه های خوشگلی که میگیو بنویسم   دد  ................. بیرون - گردش دد .................. دمپایی د................ دست - دستمو بگیر( د معانی زیادی داره بنا به موقعیت) د  ............  در بابا  .......... بابا ابابا.........  ای بابا ننه ........ مامان اخ .........  اشغال  -  چیز کثیف - بوف .........  توپ بوف ..... بوس هس ...........  هیس خسس .........   خیس عنه ........     عمه دایی  ................ دایی...
18 شهريور 1392

شیرین ترین لحظه های بیرون رفتن

با دخترک بیرون رفتن شیرین است بسیاااااااااااااااار وقتی خودش پیاده روی یا همون تاتی میکنه به هر چی رو زمینه پا میزنه .... عاشق اینه که برگ درختارو له کنه یا پاشو روی یه کاغذ بزاره اگه صدای آهنگی از ماشینهای خیابون بیاد به هر سختی شده دستاشو میاره بالا که دست بزنه... و اگه نی نی ببینه میخواد بدو بدو بره پیشش.... انقدر نی نی دوست داره این گل دختر ما که نگوووو... و اما بیرون رفتن با ماشین... زیاد باب میلش نیست    همین  
21 مرداد 1392

13 ماهگی دخترم

عزیز دلم ببخش که وبلاگتو دیر به دیر آپ میکنم آخه تو همه لحظه های زندگیمونو پر کردی و انقدر خوردنی شدی که منو بابایی باید مواظب باشیم نخوریمت عسلم اواخر ١٢ ماهگیت ٢ تا دندون نیش  بالا  را  در آوردی و خیلی اذیت شدی ....بمیرم الهی ١٩ خرداد دندون  نیش بالا سمت چپ ٢٠ خرداد  دندون نیش بالا سمت راست ٢٨ خرداد سومین دندون بالا  سمت راست ١١ تیر دو تا دندون پایین راست و چپ کلا ٨ تا دندون داری  عزیزم اولین باری که خودت بلند شدی وایسادی 6 تیر بود..... تو این ماه حس استقلال طلبی کاملا مشهوده .مثلا دوست داری خودت غذا بخوری .میری جلوی آینه  و خودتو نگاه میکنی و ذوق زده میشی اعضای بدن را میشناسی ...
23 تير 1392

14 ماهگی دخترم

دختر 14 ماهه ما دیگه کاملا بدون کمک بلند میشی و راه میری و دیگه نیازی به کمک گرفتن از مبل و چیزای دیگه نداری با اشاره و حرف خیلی از خواسته هاتو به ما میگی خیلی به من وابسته شدی(بیشتر از تو من بهت وابسته شدم ) و بجای مامان بهم  میگی   نانا  که کم کم تبدیل شده به    ننه خیلی خوشگل بابا میگی و وقتی بابا خوابه انگشتتو میذاری روی دماغتو  میگی هیس وقتی بچه ها رو میبینی خیلی ذوق میکنی و میخای باهاشون ارتباط برقرار کنی دوستداری عکسهای کتاباتو ببینی.... دستاتو شبیه عکس یه نی نی تو کتابت میذاری معمولا از روی زمین چیزی نمیخوری ولی اگه اینکارو بکنی وقتی میگم مامان ناراحت شد از این کارت میایی بوسم ...
23 تير 1392

هی دنیا من یکساله شدم

دختر کوچولوی ما یکساله شد... تولدت مبارک دختر اردیبهشتی من  امروز واکسن ١ سالگیتو زدی و خدارو شکر اصلا اذیت نشدی عزیز دلم تو ١سالگیت ٢ تا دندون پایینیو داری و وقتی میگم دندونت کو بهم نشون میدی میگم دماغت کو؟ صدای فیت فیت  در میاری و دستمال میگیری دستت دماغتو تمیز میکنی  میگم چشمات کو؟چشمای منو نشون میدی دایره لغاتت وسیعتر شده و کلماتی مثل آب.بابا.هاپو . دمپایی. دایی. ماما . عمه . زندایی .بوف(توپ).تاتی.پیف.به. در . دد . .......میگی البته در  برات معانی زیادی داره : در قابلمه.در خونه. در بطری  و ...  کلا به درها علاقه زیادی داری لی لی حوضک یاد گرفتی وای میسی کنار مبل و راه میری و هر چی رو...
26 خرداد 1392

11 ماهگیت مبارک دختر گلم

عشق کوچولوی ما ١١ ماهه شد.....هورااااااااااااااااااااااااا اصلا باورم نمیشه ...فقط ١ ماه دیگه مونده که ١ ساله بشی عزیز دلم پارسال این موقع ها داشتیم همه چیزو آماده میکردیم واسه اومدنت و امسال داریم واسه تولدت آماده می شیم این ماه بیشترش به مسافرت گذشت و شما هم خانومی کردیو اصلا اذیتمون نکردی ...این اواخر هم دندونای کوچولوت در اومد ١٧ فروردین اولی و ٢٣ فروردین دومی وقتی بابایی نماز میخونه هر کاری داشته باشی ول میکنی بدو میری سمت مهر و برمیداری الله میکنی بقول خودت وقتی بهت میگم آدامس بخور از دهنت صدای آدامس خوردن در میاری فداتشم گوشی تلفن میگیری در گوشت و الو میکنی غذا خوردنتم نشستنی شده و به بقیه هم غذا میدی با قاشقت اینم ی...
23 فروردين 1392