یگانهیگانه، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

یگانه و ... زندگی ما

4 ماهگیت مبارک دختر گلم

یگانه عزیزم ...امروز ٤ ماهه شدی و صبح با بابایی رفتیم خانه بهداشت واکسنتو زدیم ...وااای که چه لحظه بدیه زدن واکسن شب حالت خوب نبود ...انگار پای کوچولوت خیلی درد میکرد و تب داشتی ...به سختی خوابت برد کوچولوی من ...گریه هات خیلی با ناله و جیگر مامان سوز بود وزنت ٢٠٠ گرم کم بود عزیزم آخه این روزا یه کم بازیگوش شدی و درست شیر نمیخوری هر روز داری بزرگتر میشی و کارای جدید یاد میگیری چند وقتی هست که یاد گرفتی دستاتو بخوری و تا چشم ما رو دور میبینی دستت تو دهنته و ملچ و ملوچ . دیگه دستای کوچولوت جون گرفته و میتونی اشیا رو بگیری و همه رو به سمت دهنت میبری.وقتی بتونی یه چیزیو بگیری خیلی جالب میشه حالتت بیرون رفتنو دوست داری و وقت...
24 شهريور 1391

120 روزه گی یگانه کوچولو

عزیز دلم امروز ١٢٠ روزه شدی....انشااله ١٢٠ سالگیت فداتشم   عسل مامان و بابا به تلویزیون خیلی علاقه داره و هر طرف میذارمش برمیگرده که تیوی ببینه   اینجام در حال خوردن کتابت هستی...جدیدا هر چی به دستت برسه به سمت دهنت نشونه میگیریش اینجام که لالا کردی البته با چشای نیمه باز خوشگلت قربونت برم کوچولوی من و این هم یه عکس هنری از پاهای کوچولوت   ...
20 شهريور 1391

66 روزه گی یگانه کوچولو

عزیز دلم انگار همین دیروز بود که منتظر اومدنت بودیم . امروز ٦٦ روزه شدی . واکسن ٢ماهگیتو زدی .هنوز شبها گریه میکنی .  ولی انقدر خوشگل میخندی که خستگی رو از تن منو بابایی در میاری. ...
27 تير 1391

10 روزه گی

  عزیز دلم امروز دهمین روز تولدته این 10 روز با وجود تو خیلی شیرین گذشت هر چند اولش سخت بود ولی کم کم دارم راه میوفتم کارهایی که تو این 10 روز میتونستی انجام بدی اینه: وقتی گرسنه باشی گریه میکنی .وقتی باهات حرف میزنن با چشمای باز گوش میدی و حدود 20 ساعت در روز می خوابی امروز یه کار دیگه هم کردی داشتم باهات حرف میزدم که خندیدی  و همون موقع ازت عکس گرفتم قربونت برم دختر خوشگلم ...
1 خرداد 1391